متاسفانه به دلیل جو تبلیغاتی بنیاد های خلقت گرا، نظریه تکامل به گونه ای معرفی شده است که عموم مردم این نظریه را در تضاد با باور های دینی می دانند. این فضا در این وبلاگ نیز پس از انتشار مقالاتی در نقد خلقت گرایی، خود را نشان داده است. آن چه در ادامه می خوانید، برگرفته از نوشتار یک سازمان منتقد خلقت گرایی و طراحی هوشمند است تحت عنوان مرکز ملی آموزش علم (NCSE، پیشتر در نقد مستند اخراج شده به نقش این سازمان در نشان دادن نادرستی مدعای حامیان طراحی هوشمند اشاره شد). تصویر پست، غرفه انتشارات بنیاد Biologos می باشد که توسط فرانسیس کالینز، ژنتیک دان آمریکایی، تاسیس شده است.

به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 "می توانم به خدا و تکامل زیستی باور داشته باشم؟" این پرسش اغلب به شکل مخصوص تری ظاهر می شود: "شما به خلقت معتقدید یا فرگشت؟" هنگامی که موضوع در قالب این پرسش طرح می شود، مجبور شده ایم که میان دیدگاه در ظاهر خداناباورانه فرگشتی و دیدگاه خلقت گرای از نظر علمی ساده لوحانه، یکی را انتخاب کنیم. شوربختانه عامه مردم چنین الگویی را پذیرفته اند. به نقل از یک بررسی بین المللی اخیر توسط Ipsod MORI و شورای فرهنگی بریتانیا، 27 درصد آمریکایی های بالغ، معتقدند که باور به خدا و همزمان حفظ این دیدگاه که حیات بر روی زمین، و نیز انسان، نتیجه تکامل در اثر انتخاب طبیعی هستند، غیر ممکن است. 19 درصد نیز در این مورد مطمئن نبوده اند [1].

 با این وجود، مطالعه سال 1997 توسط ادوارد جی. لارسون (Edward J. Larson) و لاری ویتهام (Larry Witham)، حدود 40 درصد از دانشمندان آمریکایی تکامل گرای خداباور هستند! [2]. مطالعه سال 2009 مرکز پژوهش Pew، این یافته ها را تایید می کند که نیمی از دانشمندان پاسخگو خودشان را دین دار معرفی کرده اند و تنها 2 درصد از آن ها تکامل را رد می کنند [3].

 در حقیقت، دوگانگی "خلقت یا فرگشت" زائد و غلط است. مانند این است که یک گریپ فروت را بردارم و بپرسم: "زرد است یا کروی؟" این جمله معنایی نخواهد داشت، زیرا "زرد بودن" و "کروی بودن" صفات متضادی نیستند اما توصیف مکملی از میوه هستند. پرسش "شما به خلقت معتقدید یا فرگشت؟" مشکل مشابهی دارد. مانند رنگ و شکل، "خلقت" و "فرگشت" دو مقوله رقیب نیستند، اما راه های مکملی برای نگاه به جهان هستند. "خلقت" یک مفهوم فلسفی است: اعتقاد به این که جهان در وجود داشتن به چیزی یا وجودی غیر از خود وابسته است. به عنوان یک اصطلاح فلسفی، "خلقت" یک باور غیر قابل آزمایش از نظر تجربی است که ادعایی درباره زمان یا چگونگی آغاز خلقت ندارد و با دکترین های الهیات یهودی، مسیحی، اسلامی و سایر ادیان توحیدی سازگار است. بیان فلسفی دیگر که متضاد با خلقت است و درست مانند آن غیر قابل آزمایش است، یک جهان خلق نشده یا به خود متکی است.

کتاب زیست شناس تکاملی، فرانسیسکو آیالا (Francisco Ayala) با عنوان "هدیه داروین به علم و دین". وی تکامل زیستی را کلید حل مسئله شر می داند.

 در عوض، "فرگشت" یک مقوله علمی است: بیانی ناظر به واقعیت فیزیکی است، و یک ادعای متافیزیکی نیست. علم فرایند تبیین پدیده ها با آزمون تبیین ها در جهان طبیعی است. عنصر مهم، آزمایش است نه پذیرفتن بر اساس نظر شخصی. علم همچنین خود را به تبیین پدیده های طبیعی و نه ماوراء الطبیعی، محدود کرده است.

 البته که ادعا های دینی که از نظر تجربی قابل آزمون اند، امکان تعارض با علم را دارند. برای مثال، خلقت گرایان زمین جوان معتقدند که تحت حمایت شواهد تجربی مانند آثار فسیلی و اختر شناختی مشاهده شده، جهان چند هزار سال پیش آفریده شده و تبار تمام جانداران روی زمین، چندی بعد به همین شکل کنونی آفریده شده است. به روشنی چنین ادعا هایی مستقیما در تعارض با دیرینه شناسی، اخترشناسی، زمین شناسی و جغرافیای زیستی هستند. در هر حال جنبه خدا شناختی خلقت گرایی زمین جوان، با علم قابل پیگیری نیست و تنها می تواند توسط فلاسفه و الهیات دانان پیگیری شود.

 علم تکامل، ادعایی درباره وجود یا عدم وجود خدا ندارد، همان طور که گرانش، ساختار اتمی یا تکتونیک ورقه ای ندارند. درست مانند گرانش، نظریه تکامل با خداباوری، خداناباوری و شک گرایی سازگار است. آیا می توان تکامل را به عنوان موثر ترین تبیین برای منشا تنوع زیستی پذیرفت و همین طور آفرینش الهی را از راه تکامل دانست؟ بسیاری از مردم مذهبی چنین چیزی را پذیرفته اند.

پانویس:

1- British Council. Press Release: Darwin survey shows international consensus on acceptance of evolution. January 7, 2009.

2- Witham, Larry. Many Scientists See God's Hand in Evolution. Reports of the NCSE 17(6):33, 1997.

3- Pew Research Center for the People and the Press. Public Praises Science; Scientists Fault Public, Media. July 9, 2009.