درست برخلاف تصور عمومی ما از جامعه علمی به عنوان نهادی خشک، خشن و عاری از جذابیت، حقیقت چیز دیگری است. در این پست به تعدادی از لطیفه ها و جملات مشهور نزد دانشمندان می پردازیم که بعضا تمثیل هایی با محتوای آموزشی هستند.

به ادامه مطلب مراجعه کنید.


الف) لطیفه ها:
1- توپولوژیست نمی تواند یک فنجان قهوه را از یک دونات تشخیص دهد!

 توپولوژی شاخه ای از ریاضیات است که با گروهی از ویژگی های هندسی اشیا سر و کار دارد که طی از شکل افتادن (deformation) های پیوسته، بدون تغییر، حفظ می شوند. اشیایی که خواص توپولوژیک مشابهی داشته باشند اصطلاحا همومورفیک یا همسان ریخت خوانده می شودند.
 از نظر توپولوژیک، فنجان قهوه و دونات، اشیایی همومورفیک هستند زیرا هر دو اشیایی هستند با یک حفره، و اگر در دوناتی که به اندازه کافی انعطاف پذیر است، حفره ای دیگر ایجاد کنیم و آن را بزرگ کنیم، یک فنجان به دست می آوریم. بنابراین از دیدگاه یک توپولوژیست که تنها با خواص توپولوژیک سر و کار دارد، فنجان قهوه و دونات قابل تمییز نیستند!

همسان ریختی فنجان و دونات

2- فیزیکدانان نظری گم شده

 شرح لطیفه از زبان جف فورشاو (Jeff Forshaw)، فیزیکدان و اختر شناس دانشگاه منچستر، به این شکل است: دو فیزیکدان نظری در قله کوهی گم می شوند. اولی نقشه ای برداشت و به دقت آن را بررسی کرد. سپس به دومی نگاه کرد و گفت: "فهمیدم، الآن می دانم کجا هستیم". دومی پاسخ داد: "کجا؟" اولی گفت: "کوهی که آن طرف است را می بینی؟ ما آن جا هستیم!"
 فورشاو می گوید شنیده است که این لطیفه را اولین بار یک فیزیکدان تجربی برنده نوبل تعریف کرده است تا نشان دهد فیزیک نظری تا چه حد می تواند از دنیای واقعی دور باشد.

3- پیش بینی مسابقه


 ایوان بایرنی (Ewan Birney)، لطیفه را به این شکل تعریف می کند: گروهی از سرمایه گذاران پولدار، تصمیم می گیرند راهی پیدا کنند که بتوان نتیجه مسابقه اسب دوانی را پیش بینی کرد. به همین منظور تیمی از زیست شناسان، آمار دانان و فیزیکدانان را استخدام کردند و برای پژوهش درباره این مسئله یک سال به آن ها فرصت دادند. پس از یک سال هر تیم نتایج کار خود را به سرمایه گذاران ارائه داد. زیست شناسان گفتند که می توان با مهندسی ژنتیک اسبی مسابقه ای را مهندسی کرد که شکست ناپذیر باشد اما این کار 200 سال طول می کشد و 100 تریلیون دلار هزینه دارد. آماردانان گفتند قادرند نتیجه هر مسابقه را پیش بینی کنند اما هر پیش بینی 100 میلیون دلار هزینه دارد و در 10 درصد موارد درست است. در نهایت فیزیکدانان گزارش کردند که توانسته اند راه حلی ارزان و ساده برای پیش بینی نتیجه بیابند. سرمایه گذاران مشتاقانه به پیشنهاد آن ها گوش دادند. سرپرست فیزیکدانان شروع کرد به توضیح دادن: "ما چند پیش فرض برای ساده سازی مسئله در نظر گرفتم. اول از همه بیایید فرض کنیم هر اسب یک کره کامل است...".
 این لطیفه اعتماد به نفس فیزیکدانانی را مورد کنایه قرار می دهد که گمان می کنند با ارائه مدل های ساده و قابل حل، توانسته اند مسائل را حل کنند.

4- ژن خجالتی

 استوارت پیرسن (Stuart Peirson): دانشمندان بالاخره ژن خجالت را کشف کردند. این ژن می توانست زودتر از این یافت شود اما خود را پشت دو ژن دیگر قایم کرده بود.

5- اسم طولانی

 یک دانشمند متخصص علف های هرز به فروشگاه رفت و پرسید: "مقداری مهار کننده 3- فسفوشیکیمات کربوکسی وینیل ترنسفراز نیاز دارم. دارید؟" فروشنده گفت: "منظورتان راندآپ است؟" پاسخ داد: "بله، همین. هرگز نمی توانم این نام طولانی را به خاطر بسپارم".

6- خرس حل شدنی

 سوال: کدام خرس در آب حل می شود؟ پاسخ: خرس های قطبی. چون قطبی هستند!


7-خطا در کپی شدن

 مارک پیگل (Mark Pagel)، استاد علوم زیستی دانشگاه ریدینگ، این لطیفه را در ارتباط با کلیت خطا های حین همانندسازی یا همان جهش ها تعریف می کند: راهبی تازه وارد، به صومعه ای می رود که راهبان در آن جا کتاب های باستانی را تکثیر می کنند. این راهب تازه وارد می گوید که می خواهد به جای تکثیر کتاب های جدید از روی کتاب های کپی شده، از روی خود نسخه اصلی کتاب ها، کپی کند. در این صورت از خطا های حین تکثیر اجتناب می شد. سپس به زیرزمین رفت. چندین ساعت بعد، راهبان با تعجب از این که چرا دوست جدیدشان دیر کرده است، او را درون زیرزمین و در حالی که گریه می کرد، پیدا کردند. وقتی که پرسیدند چه مشکلی پیش آمده، پاسخ داد: "کلمه داخل کتاب CELEBRATE بود، نه CELIBATE! همه اشتباه کپی شدند."

ب) جملات مشهور:
1- خفه شو و محاسبه کن!

 این جمله نخستین بار توسط دیوید مرمین (David Mermin)، به کار رفت. وی در نشریه Physics today طی نوشتاری تحت عنوان "What's wrong with this pillow" نوشت: "اگر مجبور بشوم در یک جمله فهم خود را از تعبیر کپنهاگی خلاصه کنم، می گویم: خفه شو و محاسبه کن! (shut up and calculate)"
 این جمله به خوبی نشان دهنده دیدگاه ابزار گرایانه تعبیر کپنهاگی نسبت به نظریه کوانتومی است. چنانکه نیلز بور از حامیان این تعبیر می گوید: "جهان کوانتومی وجود ندارد... غلط است که گمان کنیم وظیفه فیزیک کشف این است که طبیعت چگونه است. فیزیک با آن چه که می توان درباره طبیعت گفت، سر و کار دارد".

2- شبیه، شبیه را حل می کند

 عبارت فوق که گاهی به صورت لاتین "Similia similibus solventur" بیان می شود، برای پیش بینی امکان انحلال پذیری یک ماده در حلالی خاص استفاده می شود. بر اساس این قاعده حل شونده ها و حلال هایی که نیروی جاذبه بین ذره ای مشابه داشته باشند می توانند یک محلول را تشکیل بدهند: مواد قطبی/یونی در حلال قطبی/یونی حل می شوند و مواد ناقطبی در حلال های ناقطبی.
 این قاعده بسیار مفید است اما همیشه درست نیست. برای مثال حین انحلال ترکیباتی یونی از قبیل نقره کلرید (AgCl) در آب که حلال قطبی است، در حالت اشباع تنها حدود 5-10 × 1.3 مول از آن ها در یک لیتر آب یافت می شود بنابراین نامحلول در نظر گرفته می شوند.


3- هر سلول از سلولی دیگر (Omnis cellula e cellula)

 این جمله معروف که توسط زیست شناس و پزشک آلمانی، رودلف فیرخو (Rudolf Virchow)، بیان شد یکی از ارکان نظریه سلولی را بیان می کند. نظریه سلولی که توسط شوآن و اشلیدن ارائه شد، ضمن معرفی سلول به عنوان ساده ترین واحد ساختاری حیات، اظهار می کند که هر سلول زنده از تقسیم سلولی دیگر حاصل می شود. بنابراین، کلیه افراد جانداران، یا این که خود یک سلول هستند یا حاصل رشد و تقسیم یک سلول واحدند. فیرخو نیز این قاعده را به صورت "هر سلول از سلول دیگر" عنوان می کند.

4- جملات پایانی کتاب منشا انواع

 چارلز داروین کتاب خود مشهور خود، یعنی "منشا انواع" را در سال 1859 منتشر کرد. پس از آن، این کتاب چندین بار تجدید چاپ شد. از چاپ 1860، داروین کتاب را با این جملات به پایان می رساند:

"There is grandeur in this view of life, with its several powers, having been originally breathed by the Creator into a few forms or into one; and that, whilst this planet has gone cycling on according to the fixed law of gravity, from so simple a beginning endless forms most beautiful and most wonderful have been, and are being evolved.

 عظمتی در ابن نگرش به حیات و نیز نیرو های متعدد آن نهفته است، نیرو هایی که ابتدائا توسط خالق در اشکال اندکی از حیات یا یکی از آن ها دمیده شده اند؛ و در همان حال که این سیاره مطالق قانون دقیق گرانش در حال گردش بود، اشکال بی پایان حیات، بی اندازه زیبا و شگفت آور، از یک منشا بسیار ساده تکامل یافته اند و در حال تکامل یافتن هستند."
 از این عبارات به ویژه جمله آخر، با شور زیادی در محافل علمی یاد می شود. در حقیقت این عبارات، دو مورد از اصول دیدگاه داروینی به حیات را خلاصه کرده اند: تغییر متوقف نشدنی حیات و نسب مشترک. لازم است یادآوری شود که در چاپ اولیه کتاب در سال 1859، این عبارات با اختلافی جزئی وجود داشته اند.


بسیاری از لطیفه ها از گاردین جمع آوری شده اند.
مقدار انحلال پذیری نقره کلرید از این نوشتار برداشت شده بود.